دو سـال پـيـش ايـن تيتررا براى سخنرانيم , در مسجد برادران اهل سنت در شهر سان فرانسيسكو ايـالـت كـالـيـفـورنـيـاى آمريكا,برگزيدم در آن روز گروه زيادى از مردان وزنان از كشورهاى گـونـاگـون آفـريـقايى , ترك , افغان ومصرى , در آن مجلس حاضر شده بودند وپس از تمام شدن سخنرانى وگفتگوهاى آزاد وسودمند, بسيارى ازحاضرين با رضايت خارج شدند.
يـكـى از دانـشـجـويان مصرى كه تازه دكتراى خودرا گرفته بود,متعرضانه از من پرسيد: چگونه اسلام شيعيان را اسلام واقعى مى دانيد بااينكه عكس آن مشهوراست وچنانكه گفته مى شود: اهل سـنت وجماعت هستند كه فرقه ناجيه (گروه رستگار) مى باشند زيرا به قرآن وسنت با هم تمسك جسته اند وديگران از گروه هاى گمراه به حساب مى آيند؟.
با كمال خونسردى ـ ودر حالى كه رو به حاضرين كرده بودم ـپاسخش دادم :.
بـرادرانم ! صادقانه براى شما سوگند ياد مى كنم , اگر يكى ازفرقه هاى اهل سنت را بيابم كه پيرو مـذهـبى است كه منسوب به ابوبكرمى باشد به آنها خواهم گفت : مبارك باشد اين مذهب چرا كه ابوبكر ازاصحاب پيامبراست .
واگـر گروهى از اهل سنت را بيابم كه به مذهبى گرويده اند كه منسوب به عمر بن خطاب است , باز هم به آنها تبريك مى گويم چرا كه عمر نيز جز اصحاب پيامبراست .
واگـر گروهى از اهل سنت را بيابم كه تابع عثمان بن عفان مى باشند ودر اصول وفروع تقليد از او مى كنند, باز هم آنهارا تبريك مى گفتم چرا كه عثمان نيز از صحابه است .
ولى تاكنون هيچ فرقه اى از اهل سنت يا ديگران را نيافته ام كه ادعاى انتساب به يكى از خلفا يا حتى يـكـى از اصـحاب داشته باشد ولى در مقابل , تنها يك فرقه هست كه در عبادتهايش از مذهبى كه منسوب به على بن ابى طالب است پيروى مى كند واين فرقه , شيعيان اماميه اند.
ولى ديگران تقليد مى كنند از ابو حنيفه , مالك , شافعى واحمد بن حنبل واينان با اينكه دانشمندانى بـزرگـوار وپارسا هستند ولى حتى يك روز هم رسول خدارا(ص ) نديده اند وهمنشين او نبوده اند وهمه آنهاپس از فتنه بزرگ پديد آمدند كه بى گمان متاثر از آن فتنه شده اند((11))ومـا اگـر امـام على بن ابى طالب را از تمام فضيلت ها جدا سازيم ,همينقدر براى او كافى است كه نـخـستين بزرگوارى است كه به اسلام روى آورد وتمام عمرش را در كنار رسول خدا(ص ) وبراى خدمت به دينش گذراند.
مـن اكـنـون شـمارا به خدا قسم مى دهم , تعصب ها وعاطفه هاراكنار بگذاريد وعقلتان را داور قرار دهـيـد وقبل از هر چيز رضايت خدارامد نظر داشته باشيد وسپس وجدانتان را حاكم بدانيد, آنگاه خـودتان بگوييد: چه كسى سزاوارتر به پيروى كردن وتبعيت از وى نمودن است ؟ بيشترشان يكصدا فرياد زدند: امام على سزاوارتراست .
گـفـتـم : پـس من اضافه مى كنم احاديث بسيارى را از رسول خدا(ص ) كه اهل سنت وجماعت در كتابهاى صحاح ومسانيدشان آورده اند مانند اين سخنش كه مى فرمايد:.
((من شهر علمم , وعلى در آن شهراست ))هر كه من مولاى اويم , پس على مولا وسرور اوست ))على با حق است وحق با على است , هر جا على باشد,حق دور او مى گردد))نسبت على به من نسبت هارون به موسى است ))على براى امتم , اختلافهاى پس از من را توضيح مى دهد)).
((على با قرآن وقرآن با على است وهرگز اين دو ازيكديگر جدا نمى شوند تا اينكه در حوض كوثر بر من وارد شوند))واگـر مسلمانان به اين حقايق پى ببرند پس از آنكه عقلهايشان به پيروى امام على ـ فقط وفقط به خـاطـر هـمـجـوارى وهمنشينيش با پيامبرـ آنان را فرا خواند, پس ديگر ترديدى نيست كه اسلام حـقيقى همان اسلام شيعيان اماميه است , همان رافضى هايى كه پيروى كسى جزعلى را رفض ورد كردند.
سرانجام , پس از گفتگوها وبحث هايى كه با آرامش تمام در آن جلسه رد وبدل شد, گروه زيادى از حاضرين نزد من آمدند ومرا تبريك وتهنيت گفتند وغرق در بوسه كردند وخداى سبحان را بر اين هـدايت سپاس گفتند واز من در خواست كردند كتابهايم را به آنها هديه كنم وبرخى از نوشته هاى شيعيان را براى آنها معرفى نمايم .
از مـيـان آنـان , امـام جـمـاعت همان مسجد بود كه وقتى من راجع به مصيبت هاى اهل بيت (ع ), صحبت مى كردم , مى گريست او كه دكترى مصرى است ومحب اهل بيت است , به من مى گفت :.
مـبـارك باد بر تو اى برادر, من باور نمى كردم به اين آسانى بتوانى مارا راضى وقانع كنى واز برخى مـتعصبين كه دوستت نداشتند بر تومى ترسيدم ولى به خواست خدا و با گفتار راستينت ـبه خدا سوگند ـ,قلوب آنان را مالك style="color: #333333">
نظرات شما عزیزان: